ادب صنعتی

ساخت وبلاگ
پسر:خاک توسرمن بشع که شماباای لج کردن بدبختم کردین به چه کارا افتادم...مثل ادم داشتیم زندگی میکردیم..خرابش کردین خراب.. پدر:به چه کارهاافتادی؟پدرجان!این چه برنامه ریزیی بوده که باحذف ماشین آن هم ماشینی که یکی دوبار صحبت که شدناچیز می شمردی اش ،کاملابه هم ریخته.عزیزمن ماشین اخلاقت را به هم ریخته بود و اعصابت را خسته کرده بود و از خانواده جداکرده بودت.من هم می بینی که.ماشین را لازم دارم. بااین پیامت حساس ترشدیم که مگربا ماشین چه می کردی؟ ماشین که فقط به کارسالن رفتنت می آمده ظاهرا.اگر چیز بیشتری بوده بیا صحبت کنیم. پسر:...خوردم خوبه ول کنین پدر:اگرقراراست این مشکلات حل شود که راهش نشستن و با حوص ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : بعضی,شایدبیشترپدروپسرهای,روزگارما, نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 195 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 22:10

یکی دو روزی از بردسکن رفتیم "کرند".به ضم کاف و را و سکون نون و دال.بروزن زمخت .دوتا 380 کیلومترطی کردیم.صبح تا غروب چهارشنبه به رفتن و همین محدوده پنجشنبه به برگشت همراه با همراهی جهازوصلت خواهرزاده باکرندیها از خانه پدرخانم تا آپارتمانی مسکن مهری که حالا مهردوجوان خراسانی راپذیراست.کرند جایی در 35 کیلومتری بشرویه است .شهراستادعلامه فروزانفر.18 کیلومتر که در جاده بشرویه - طبس بروی در یک سه راهی می پیچی سمت چپ وطرف کرندکه 17 کیلومتربعد پای کوههایی دیواره مانند و نسبتابلندجاخوش کرده.میان رودانی مختصر و زیبا که طراوتی را از آب کوههامی گیرد و کسی نتوانسته سرچشمه دقیقش را معلوم کند.کرند خاک کمی دار ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : بهشت,کرند,خواب,بهشتیان, نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 175 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 22:10

بعدازمدتهامادررادیدم،سرحال همراه با مختصری بذله وابرازخوشی و سبکباری.وبعدازمدت بیشتری برادر،که قرارگذاشتیم باهم تاچهارراه مخابرات برویم.هردوازنیکان.که خواص و عوام پس از کوچ شان به دیارباقی هم آنهارابه نیکی و پاکی شناخته اند.دوسه تایی از هنرمندان ولابدهمکاران رسانه ای آمده بودند.خانمی نماینده شان.به اسم کوچک "الهه"و فامیلی که به یادم نمانده.ودرعین حال برادرش که چنددقیقه ای گپ زدیم. از برادر که خداحافظی کردم چهره اش رادیدم."صنعتی"بود.فرزندیکی از همکاران که حالا به قول تاجیک ها سبکدوش شده.یعنی بازنشسته.پس من درآن چنددقیقه باخودم گپ زده ام والهه خواهرم بوده است. مرحوم رضاپوردرحال تدارک نمایشی ست.م ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : خوابهای, نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 22:10

پدر:پسرم سلام.انتظارات بیستگانه من اینهاست.قصدم هم خیرتوست.پس اصراردارم.1.جدی گرفتن کار(درشرکت )وپس انداز و پرداخت اقساط و خرید مایحتاج زندگی کاری و مشترک.2. اضافه کاری برای خریدماشین و البته رعایت قانون در رانندگی.3.ادب واخلاق حسنه در قبال خانواده و خانم و دیگران.4.هیچ وقت برای خوب شدن و خوب ماندن، گرویی و پاداش نخواستن.5.قطع رابطه با فوتسال پول خور و بی درآمد.6.خاتمه دادن به این وضعیت که همیشه پول لازمی.7.تمرین حرف زدن و رعایت حوصله درگفت وگو خصوصادرخانواده.8.تلاش برای اعتمادسازی ازطریق صداقت ،شفاف سازی و همراهی با برنامه های خانواده.9.اجرای برنامه ثابت قرآن خوانی و ترجمه در منزل.10.جدی گرفت ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : بعضی,شایدبیشترپدروپسرهای,روزگارما, نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 183 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 22:10

پدر:سلام.قسط تان را بموقع بپردازید.فراموش نشود.پسر:ندارمپدر:یعنی قسط هارا من بایدبدهم؟پسر:ماهیانه ام بهم ندادینپدر:ماهیانه اول برج است. پسر:سلام الان ماشینو بیام بردارم..تاشب میارم سریع..پدر:ماشین نمی دهم.پسر:سلام امشب شب شهادت امام صادق..امشب که دیگه ماشینو میدین برم..هیاته ماباین هیاته خوگرفتیم بزارین بازم برگردم مثل قبل باهمین هیاتاباشم بهترهالانم کلان بازیکنامو دادم رفتن فعلا تاببینم چیکارشون کنم یعنی درحال حاظرتیم ندارم..فقط یه تایم دارم..چون به مدیرشرکت قول دادم از۳مرداد برم شرکت کنارشپدر:اگه قولت قول باشه حرفی نیست.یک شرطش یا شرط فعلیش بازشدن چهره و حسن خلقه.حرفهای دیگری هم دارم که نیاز ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : بعضی,شایدبیشترپدروپسرهای,روزگارما, نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 210 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 22:10

پسر:من ساعت ۹بااجازه میام ماشینو برمدارم برم تاجادوستم واسه کاره صحبت دارم باهاش..مدیرشرکتم درجریانه..پدر:ماشین نمی دهم.پسر:ای بابا شماچرا خب اذیت مکنیپدر:سلام.فکرکن.آقای سه نقطه بچه مردم بود.ناراحتی اش هم در حدی بود که دخترم طلاق خواست.و طلاق برات کردند.یک بارنازکتر از گل با من حرف نزد.درمدت خدمتم درحدود1000نفر زیرنظرم بودند.هیچکدام جز به احترام با من صحبت نکردند.آنها فقط قانونا موظف به حفظ احترام بودند.اما فرزند قانونی و خدا پیغمبری موظف به داشتن حرمت پدرومادر است.اذیت می کنی یعنی چه؟پدر:سلام.ساعت12 است.کجابی؟ نمی خواهی بیایی؟ پسر:معلوم نیست بیام خانهشمابهم میگی که مامخایم تا۶وایستیم وگرنه م ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : بعضی,شایدبیشترپدروپسرهای,روزگارما, نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 168 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 22:10

پسر:سلام خوبین..ماشینو میتونم بیام بگیرم بایدبرم پایگاه...بعدام شب اگه خانمم بیاد باهم بریم بیرون..پدر:ماشین لازم است.پسر:تاچن لازم داری شما..پدر:یک هفته است گفته ام بایدباهم صحبت کنیم.تحویل ماشین هم منتفی ست.زن و شوهرهای زیادی بدون ماشین شخصی می روند گردش.پسر:خخخ به مامان گفتم فایده نداره...بچسب به ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : بعضی,شایدبیشترپدروپسرهای,روزگارما, نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 173 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:31

نظر به اینکه به قرار اطلاع واصله مسئله اعتیاد با به رسمیت شناخته شدن آن به عنوان یک بیماری در مسیر حل قرار گرفته و قرار است سهمیه برای مبتلایان به این بیماری قابل علاج تعیین کنند، می توانیم صفت بلای خانمان سوز را زین پس به دروغ ببخشیم که تا کنون در زاویه انزوا بوده ، مورد بی توجهی های غیر منصفانه ای ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 171 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 22:14

پدر:سلام.جوری برنامه بچینید که امشب یک ربع به هفت اینجاباشیدتاافطاربرویم دعوتی. پسر:سلام من امشب بازی نیمه نهاییمه چجوری برنامه بچینم خب به اینام گفتم من ازدورور پیش به مامان گغته بودم پدر:برنامه ها را قدری جابجاکنیدمی شود.آنهاهم "اینا"نیستند.مادرخانم اند. یاخانواده خواهر خانم اند. پسر:من ازدوروز پی ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 143 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 22:14

پدر:تشریف بیاورید. پسر:سلام من بازیم شدساعت ۹ تاخیرخورده..چون روزعیده.. پدر:خوب ماشین را بیار چون لازم است. پسر:من الان بیرون شهرم...چجوری بیام...بازی تمام شدمیام سریع.. پدر:بیرون شهر چکارمی کنی؟ ازصبح ماشین دستت بوده. بعداز 4 رفته ای که 6 مسابقه دارم.حالا می گویی افتاده 3 ساعت بعد.بعدهم لابد تا 11ن ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 159 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 22:14

مدتی ست که در کشور در کنار وقفهای معمول،وقفهایی برای مدرسه سازی،کارآفرینی،درمان بیماریهای خاص و...طراحی و ایجادشده.من فکر می کنم ازخیرین یکی باید پاپیش بگذارد و وقفی راه بیندازد برای نابودی اختاپوسی به نام آسیبهای اجتماعی و نجات بدهد افرادی راکه در چنبره بازوان خردکننده و کشنده این حیوان ویرانگر گرف ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 22:14

دورنمای اقلیتهای مذهبی در تاجیکستان محمدحسن صنعتی رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان (1393- 1392) در باره وضعیت اسلام در هر کدام از جمهوریهای شوروی سابق کارهایی پژوهشی شده که زوایایی از این موضوع را مورد تامل قرار داده اند.مثلا: هفتادسال جدایی کامل ترکمنستان از جهان اسلام، چشم انداز تاریخ ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 152 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 22:14

پسر: مخاین دیگه خانه نیام راحت شین...بهتره پدر:من چنین چیزی نگفتم.اتفاقا ماناراحتیم که خانه نمی آیی.می گویم برویم جایی راحت باهم حرف بزنیم.نه این خانه.نه شهرک غرب. ضمنا همین حرفت تایید حرف ماست.تو دنبال بهانه ای برای بیرون بودن.با کیهابودن؟خداعالم است.اما یقینا داری اشتباه می کنی. پسر:هیچ عیبی نداره ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 207 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 22:14

پدر:سلام.تردیدکرده ام در درستی ترک تحصیلت.باهم صحبت می کنیم.پسر:یه ۳۰تومن میشه برام بفرستین امدم حایی ده تومن داشتم گم شد توجیبام نیست ندارم برگردمپدر:دسترسی به اینترنت نداریم.خانه هستم.رسیدی بیاکرایه را دستی بگیر بده راننده .یادت رفته سویچ قفل پدال راببری.قفل پدال کنی گرفتارمی شوی.اگرشب ماندی ماشین ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 158 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 19:54

سلام.ازبزرگی خودت حرف زده ای و اینکه دیگر بچه نیستی.پس بگذار گهگاه نشانه های بزرگی را برایت توضیح بدهم.فعلا این جمله را گوش کن.یکی از نشانه های اولیه بزرگی این است که فرد دیگر مثل بچه ها حرف نمی زند و احساسات پرحرارت علیه پدرش تحویل نمی دهد.کاری که تو در هر برخوردی که برایت ناخوشایندباشد انجام می ده ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 17:10

شریف امامی، ثروت، مولفه قدرت   در يك فرم مشخصات كه جعفرشريف امامي در 52 سالگي در 1341 پركرده، در مقابل كلمة «اعتيادات» نوشته شده: «ندارد.» پرسيده‌اند: در كداميك از نقاط كشور ملك داريد؟ پاسخ داده شده: «در ورامين و ساوه.» و جاي ديگر «وضع مالي، عالي است.» اما در فرم ديگري كه گويا در خصوص وي تنظيم شده، ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 159 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 17:10

شریف امامی و دول ديگر محمدحسن صنعتی سالهاي نخست شكل‌گيري شخصيت جعفرشريف امامي در رابطه با آلمان گذشته است. وي پس از آنكه تحصيلات در مدرسه آلماني در ايران را به پايان رساند، همراه سي تن ديگر از طرف وزارت راه به آلمان اعزام شد و افزون بر هجده ماه در رشتة مربوط به راه‌آهن تحصيل كرد. در مورد اين سفر تحص ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 162 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 17:10

پدر:سلام.برگرد.پسر:برگردم چیکارکنمپدر:برگردبنشین.پسر:بازکه لج کردی سوییچو بردین..سوییچ کجایه توماشین چیزی دارم.. پدر:چی داری؟ اگرمنظورت وسائل ورزشی ست این چهارروزه که خواهرت هم اینجاست وقت سالن رفتن نیست.بعداز تعطیلات هم با گهگاه استخرموافقم نه سالن.پسر:من به هیچی کارندارم به خودم کاردارم کاپشنم توم ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 196 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 17:10

شریف امامی و دولت محلّل دکترمحمدحسن صنعتی دفتر روزنامة برق – از روزنامه‌هاي فعال در سال 1322 كه به سرپرستي غلامحسين مصاحب منتشر مي‌شد – در خيابان لاله‌زار نو [تهران] بود؛ در طبقة دوم ساختماني و دو اطاق تودرتو در اختيار داشت. اطاق سوم كه اطاق بسيار كوچكي بود در اجارة يك شركت ساختماني بود. اعضاي گمنام ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 17:10

پدروپسرهای مدرن با هم حرف نمی زنند.پیامک می زنند. پدر:سلام.قرارنیست تااین ساعت بیرون باشیپدر:سلام.بیاخانه.آن شاالله می رسند.بیاکه خانمت راهم ببینی.اگرمی خواهیدصحبتی باهم بکنید و بتوانیم خوب و خوش برویم خانه دایی ات. پدر:سلام.سالروزازدواجتان مبارک.یک پیام تبریک برای خانمت می فرستادی. پدر:سلام.کجایی؟ت ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 181 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 17:10